سایت جـامع آستـان وصـال شامل بـخش های شعر , روایت تـاریخی , آمـوزش مداحی , کتـاب , شعـر و مقـتل , آمـوزش قرآن شهید و شهادت , نرم افزارهای مذهبی , رسانه صوتی و تصویری , احادیث , منویـات بزرگان...

زبانحال مسلم بن عقیل علیه‌السلام قبل از شهادت

شاعر : حسن لطفی
نوع شعر : مدح و مرثیه
وزن شعر : فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
قالب شعر : مسمط

می‌نویسم رویِ هر دیـوار واویلا حسین            می‌نویسم با لـبی خـونـبار واویلا حسین

هر قدم تکـرار در تکرار واویلا حسین            می‌نـویـسم زیـرِ این آوار واویلا حـسین


وای از کوفه از این آزار واویلا حسین

من که دنیایم تویی؛ معنایِ دنیایم علی‌ست            من که غم‌هایم تویی آشوبِ شبهایم علی‌ست

دردِ امروزم تویی اندوهِ فردایم علی‌ست            آمدم در کوفه و گفـتم که آقایم عـلی‌ست

بارها گـفـتم عـلی، اینـبار: واویلا حسین

از علی گفتم ولیکن قلبِ طفلانم شکست            از علی گفتم ولی یک سنگ دندانم شکست

از عـلی گفتم ولی پهلوم می‌دانم شکست            آنقدر خوردم که این بازویِ بی‌جانم شکست

می‌زنم با دستِ بـسته زار واویلا حسین

دستگـیرم کـرده‌اند از بام می‌بـینم تو را            با تَنی پُر خون همین احرام می‌بینم تو را

می‌رسی با دخـتری آرام می‌بـیـنم تو را            بِینِ کـوفه در مـیانِ شـام می‌بـیـنم تو را

آه آه از زیـنب و انـظار واویـلا حـسـین

کوفه و در سینه‌ها بُغضِ غدیرش را ببین            وایِ من زنجیرهای سخت‌گیرش را ببین

کوچه‌ها را بام‌هایش را اسیرش را ببین            بوریایش را ببین تکه حصیرش را ببین

دارم اینجا قبلِ تو یک کار: واویلا حسین

جز غمت اینجا کسی دیشب پناهم داد نه            غیر طوعه هیچ کس در خانه راهم داد نه

پاسـخی بر الـتـمـاسـم بر نـگـاهـم داد نه            آن همه بیعـت دریغـا یک سـپاهم داد نه

دخترم را بر حـرم بـسپار واویلا حسین

هرکه اینجا بود حـتی انـدکی می‌زد مرا            آن یکی می‌بُرد من را این یکی می‌زد مرا

پیرمردی می‌کشید و کودکی می‌زد مرا            کاشکی جایِ یتـیمت کاشکی می‌زد مرا

دخترت هست و شب است و خار واویلا حسین

جان من حـتی بـرای آب اینجا رو مزن            یا برای کـودکی بی‌تـاب ایـنجا رو مزن

شرمگین از مادری بی‌خواب اینجا رو مزن            پیش این لبخـندها ارباب اینجا رو مـزن

رو مزن، آبی ولی بـردار واویلا حسین

آب نه از صبح تا حالا فقط غم خورده‌ام            آتش و سنگ و عصا و نیزه درهَم خورده‌ام

هرچه خوردم کم نیاوردم ولی کم خورده‌ام            با دو دستِ بسته سیلی‌های محکم خورده‌ام

وای من از کوچه و بازار واویلا حسین

نقد و بررسی

بیت زیر به دلیل مستند نبودن و مغایرت با روایات معتبر تغییر داده شد زیرا چنانچه شیخ صدوق در امالی مجلس ۱۹ ص ۱۴۳، علامه مجلسی در بحارالأنوار جلد ۴۵ صفحه ۱۰۰ ، شیخ عباس قمی در نفس المهموم ص ۱۳۲ و منتهی الآمال ج ۲ ص ۷۴۶، مقتل جامع ج ۲ ص ۶۴۰ و دیگر کتب معتبر آمده است این دو کودک پس از شهادت سیدالشهدا در کربلا به اسارت درآمدند و ابن زیاد دستور داد آنها را در زندان کوفه نگاه دارند.



پاسـخی بر الـتـمـاسـم بر نـگـاهـم داد نه            نه به من، جا بر دو طفل بی‌گناهم داد نه



مطالب مصرع اول مستند نبوده و بیشتر به جهت تنگنای قافیه مطالب تحریف شده



پیرمردی می‌کشید و کودکی می‌زد مرا            کاشکی جایِ یتـیمت کاشکی می‌زد مرا



بند های زیر به دلیل تحریفی بودن مطالب حذف شد! نحوه مبارزه و زخمی شدن حضرت مسلم مغایر مطالب زیر است و چنین اشعاری نشانگر عدم مطالعه مقاتل توسط شاعر محترم است. لازم به ذکر است در زمان دستگیری و شهادت حضرت مسلم هیچ صحبتی از کشتن سیدالشهدا علیه‌السلام و غارت و ... نه در بین مردم و نه حتی در دارالأماره کوفه نبوده است چنانچه ابن زیاد در پاسخ وصایای مسلم پاسخ می­دهد « حسین هم اگر به کوفه نیاید با او کاری ندارم » مردم نیز بخاطر تهدیدهای ابن زیاد و ترس از جانشان مسلم را تنها گذاشتند و او را یاری نکردند. جهت کسب اطلاعات بیشتر به قسمت روایات تاریخی همین سایت مراجعه کرده و یا در همین جا کلیک کنید.



یک نفـر آمد نوک نیـزه به پهلویم کشید            یک نفر با چکمه‌اش بدجور بر رویم کشید



خنجـرش را کافری آمد به اَبرویم کشید            حلـقۀ زنجـیـر آورد و به بـازویم کـشیـد



نالـه‌ام شد با تَـنی خـونبار واویلا حسین



مَردم اما گریه‌ام تقصیرِ تیرِ حرمله است            جانِ تو ذهنم فقط درگیرِ تیر حرمله است

بین کوفه صحبتِ تاثیرِ تیر حرمله است            گرچه عُمری تیر دیدم، تیر، تیر حرمله است



دیدم و گـفـتم ولی دشـوار واویلا حـسین